شاعر فکر نوین ریاض راہی
خدیو ملک سخن، امید بلبل چمن ، شاعر شهیر وطن، استاد و ادیب زمن رفیق دیرینه من جناب آقای پرفسور ریاض حسین متخلص به راهی در زبان اردو واژه راہی“ بمعنی ” رونده بکار به برده میشود. وی از دانشگاه ملتان پس از گرفتن ملاک فوق لیسانس بزبان اردوا اولین جائزه ای موفقیت یعنی مدال طلائی فرا گرفت حدودی بیست سال است که وی در دانشکده های دولتی ( آستان پنجاب کشور پاکستان ) تدریس کلام اقبال و غالب را بعهده دارد، عده ای کثیر از شاگردان او در سراسر جهان در کشور های مختلف و بالاخص در کشور پاکستان در شعبه های زندگی مشغول کار هستند آقای راهی از وقتیکه هنوز دانشجو بود سرودن شعر را آغاز نمود او شاعر زبان اردو میباشد ولی بشعر وادب زبان فارسی علاقه شدیدی دارد بدین سبب من شخصیت و هنر شعر گوئی وی را مورد بررسی قرار دادم استاد وی دکتر خیال امروہوی استاد زبان وادبیات فارسی که از دانشگاه تهران، درجه دکترا ( پی ایچ ڈی) فرا گرفته بود و در فارسی وارد و شعر خوبی میسرود – چنین گمان میر دو که آقای راهی هم تحت تا ثیر استاد قرار گرفت و در اغلب شعر خود تراکیب و واژه های فارسی خیلی زیاد بکار برده است – شعر اواز کمال متانت و پختگی برخوردار است و سلامتی که دارد مثل موج دریاواں میشود، و بر قاری خواندن آسان ولی
میدن شعرش خیلی دشوار است هنگامیکه شعرش را می خوانیم یک دنیای فکر و آگهی را رو بروی خود مجسم می بینیم – چون وی در زمین غالب و اقبال هم شعر سروده است اما او نه تنها مقلد نیست بلکه ایجاد کننده ای یک روش نوین میباشد که این طرز نو جدید در یک صورتی نمایان میشود که می توان گفت که هم از غالب و هم از اقبال بوی خوش را همر او خود دارد مثل اینکه روح اقبال و غالب در شعروی نقش مهمی ایفا نمود شعروی نه فقط بعد شخصی دارد بلکه جنبه ای اجتماعی نیز دارد. سراسر شعروی یک پیام امید و انقلاب است در اصناف های سخن از جمله غزل، نعت ، منقبت النظم، قطعه ورباعی و فردیات در شعر او دیده می شود. اولین مجموعه شعروی بنام شکست آرزو در سال ۲۰۰۵ میلادی بیچاپ رسیده و منتشر گردید اینجا چند تا تراکیب دو واژه های فارسی را شاهد می آوریم که آقای راہی آنهار در شعر سروده است ملاحظه کنید – ای موجه ی باد سحر گاهی ۔ زینت جشن طرب های بهاران، کتاب زیست، تصادم من و تو ، پرچم زیست، زار مسافری نگاری پار دلیل ستمگری، دعوت نشاط و کیف رنگ مئے ، ضبط چشم خون فشان ، سطر غبار راہ حجاز ، اے نگاہ خیال دور در از منقش طویل خط ستقیمی منتظر چشم سرمین محمل نشینی نخوت لیلی مبارک ، مزاج شبنمی، پیرایه ی اظہار دعا بطر زحریفان و فا، واقف راز درون سینه هستی در کتابش علاوه از غزلیات، بعنوان های گوناگون مثل محاوره ما بین امیر و غریب، مزدور کا نغمه ی انقلاب (سرود انقلابی مزدور ) جشن آزادی و صبح بہار، را در نظم آورده، از نمونه کلام او چند تا اشعار باترجمه فارسی می آورم از باب غزلیات، ملاحظه شود –
جدائی کی گھڑی کتنی خرد افروز نکلی
میں اس کی معرفت راز محبت پا گیا ہوں
ترجمه (ساعت فراق به چه اندازه، روشن کننده ای عقل بود که من بوسیله ی آن راز محبت یافتم – )
میں اگر چہ اہل نظر ہوا نہ جنوں سے صرف نظر ہوا
که در دو فصل بہار میں مری وحشتیں مجھے یاد ہیں
ترجمہ: اگر چه من اہل نظر شدم و از جنون هم صرف نظر نخودم تا اینکه هنگام ورود فصل بہار، وحشتنهایم را در حفظ درام ۔)
حیرت ہے مجھ کو دانش مغرب پر دوستو
بندر سے جس نے حضرت انساں بنا دیا
ترجمہ: (اے رفیقان من! از دانش غرب در حیرتم که اوتخلیق آدم را از میمون باور دارد )
زینت دست و کف پای خداوند جهان
خونِ مزدور ہے یا رنگ حنا یاد نہیں
ترجمه (آرائش دست و کف پای خداوند جهان، با خون مزدور است یا با رنگ حنا ؟ یادم نیست)
جن کے ذہن مقفل ہوں مجہول عقیدوں سے راہی
ان کو فکر و فہم کی باتیں تم کیسے سمجھاؤ گے
ترجمه راهی! از اعتقادات مجهوله، اذہان کسان مقفل شده باشند، به چه طریق حرف های فکر و تعقل، به شعور و ادراک ایشان می رسانی؟)
سوئے یاران وفا یاسر ارباب جفا
کسی طرح جائے گی اب موج صبا یاد نہیں
ترجمه سوی یاران و فایا سرار باب جفا، (با بین ہر دو تا ) موج صبا، بکدام جهت خواهد رفت یادم نیست – )
صیہونی خونخوار درندے ظلم کا پرچم گاڑ چکے
تم کسی عہد میں ابن مریم اس دھرتی پر آؤ گے؟
ترجمه درندگان خونخوارن صیہونی پر چم تم بلند کردند، اے ابن مریم ، در کدام عہد، بر این خاک خواہی آمد؟)
یزیدیت کے علی الرغم مصلحت سے ہنوز
مزاحمت میں کہیں تیغ حیدری بھی نہیں
ترجمه ( تا هنوز در مقابل یزیدیت بوجه مصلحت ، شمشیر حیدری، در هیچ جا (چرا) مزاحم نمیشود؟ الآن سه تا اشعار از منقبت حضرت امیر ذکر می نمایم آنجا چنین می سراید ۔)
وہ باب علم ، فاتح خیبر ، گل حرم
کب تک کہوں کہ کیا ہے وہ شیر خدا علی
ترجمه: ( آن باب علم تسخیر کننده ای خیبر ، گل حرم تا کجا بگویم که آن علی ، شیر خدا کیست؟)
میں بھی ہوں پا فتادہ تیرے سنگ قدس پر
بر حال مانگاہ کرم دار یا علی
ترجمه (من هم بر سنگ مقدس ( آستان شما از پا فتاده ، نشسته ام بر حالت من نگاہ لطف کن یا علی ۔ )
راہی یہ وجد و ذوق کی حالت میں کیا کہا
بعد از خدائے پاک و شہ دوسرا علی
ترجمه ( راہی ! در کیفیت و جد و ذوق این چه حرف زدی؟ بعد از خدای پاک و شاہ دوسرا ( دو عالم ) علمی (بلند وارفع است)
چون بنده، شاعر نیستم البته شعر قشنگ و ادب را خیلی دوست دارم برای احترام تقاضای آقای راهی این چند تا سطور فارسی با حاطه تحریر در آوردم والا من آنم کہ من دانم معروضات خود را به یک شعر مولانا روم بپایان می برم –
شمس تبریز ، بجز عشق زمن بیچ مخواه
زانکی داد سخن جو کہ سخن دان باشد